اشعار محمدرضا رستمی اتویی

ساخت وبلاگ
اگرچه رفت بهاران و لاله خاموش است/ غم فراق و غریبی چو سنگ بر دوش است//در این سیاهی شب نور ماه چون نوش است/ لباس غم بدرین چون طلوع مهنوش است//غروب سرد زمستان چه گرم و رنگین شد/ خراب و مست وجودت ستاره مدهوش است//شراب تلخ بیاور که کاممان شیرین/ چو کیمیای من این است و غم فراموش است//شعر از #محمدرضا + نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 2:42 توسط Mohammadreza Rostami Atooei  |  اشعار محمدرضا رستمی اتویی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمدرضا رستمی اتویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4shermr21 بازدید : 2 تاريخ : چهارشنبه 12 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:00

میان سوز زمستان قرار ژرفی بود/ چو فرش پهن سفیدی دلم‌چه برفی بود//همه وجود من آرامشی لطیف و ظریف/ سکوت سرد زمستان فرای وصفی بود//صدای غرش شیر سفید اسفندی/ وجود آدم برفی پر از چه شعفی بود//نوازش خنک آفتاب کوه سواد/ میان ابر کبودی که همچو سقفی بود//چه داغ بود و چه شیرین و جرعه ای باران/ ز تاک بر سرمان آمد این چه عطفی بود//چه گرم شد چمن و یک شکوفه رز رویید/ که دست آدم برفی گرفت و کشفی بود//و آفتاب بهار برف تاک را ذوب کرد/ خراب بر سرمان چون شراب، ضعفی بود//چنانکه ریشه رز یخ زد و جدا از خاک/ و آب شد دو پای آدمک که برفی بود//رها در این گردباد و زدند یخ در هم/ شبیه مرگ می رقصید و مست طرفی بود//دوباره عشق می لرزاند و کشت احساسش/ قرار و صلح وجودش به باد حرفی بود//تمام آدم برفی چو اشک ها ذوب شد/ شبیه قاتلی آمد شبیه حذفی بود//دو روزه می‌گذرد عمر و فرصتی کوتاه/ برای عشق تو مردن چه خوب وقفی بود//#آدم_برفی#محمدرضا + نوشته شده در یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت 2:40 توسط Mohammadreza Rostami Atooei  |  اشعار محمدرضا رستمی اتویی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمدرضا رستمی اتویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4shermr21 بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 4 ارديبهشت 1402 ساعت: 13:06

اگرچه رفت بهاران و لاله خاموش است/ غم فراق و غریبی چو سنگ بر دوش است//در این سیاهی شب نور ماه چون نوش است/ لباس غم بدرین چون طلوع مهنوش است//غروب سرد زمستان چه گرم و رنگین شد/ خراب و مست وجودت ستاره مدهوش است//شراب تلخ بیاور که کاممان شیرین/ چو کیمیای من این است و غم فراموش است//شعر از #محمدرضا + نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 2:42 توسط Mohammadreza Rostami Atooei  |  اشعار محمدرضا رستمی اتویی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمدرضا رستمی اتویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4shermr21 بازدید : 55 تاريخ : چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت: 15:31

#مسحورساکنان جنگل سبز خیال/ معترض گشتند گویی تازگی است//میخورد از ما هزاران شیر نر/ زندگی در این جهان بیچارگی است//گر که آزادم نمیخواهم شوم/ من غذایش این همان دررندگی است//سخت شد کار گروه شیر ها/ مکر روبه چاره ی درماندگی است//گفت سوزانید هر چه خوردنی است/ قسمت این بی نوایان گشنگی است//زاغ ها باید تمام دشت را/ پر کنند این زندگی چون بردگی است//هر چه بوده از فریب پیر بود/ یا نشانه هایی از یک دندگی است//پیر آزادیمان را صلب کرد/ حلق شیر آزاد راه زندگی است//هست مملو معده شیر قوی/ از خوراکی های دشت آکندگی است//خوش خوشان راهی حلق شیر شد/ با شعار حلق شیر آزادگی است//ساکنان را یک به یک خورد و جوید/ تیز دندان شهره بررندگی است//گر سرم تسخیر قار زاغ شد/ این نه آزادی همان دیوانگی است//#محمدرضا + نوشته شده در شنبه پنجم آذر ۱۴۰۱ ساعت 2:54 توسط Mohammadreza Rostami Atooei  |  اشعار محمدرضا رستمی اتویی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمدرضا رستمی اتویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4shermr21 بازدید : 58 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 16:24

English poemMy only friend is a fireplace in my room coer/ your cold behavior than a freezing winter, is even colder //Talking to a neighbor is a medicine for my loneliness disease/ The young girl's manner is more manly than all men of cities //Although, all the world blamed me as a psychotic insane/ The pain of your love is more painful than all existing pains //Until I saw you, I was so green, like all springs/ My yellow face now, makes the leaves yellow, when autumn blinks//The person, who was, known as being chary, cautious, and careful/ Now looks even, more nomadic than bedouins, riskful//By Reza (Mohammadreza Rostami) + نوشته شده در شنبه پنجم آذر ۱۴۰۱ ساعت 3:18 توسط Mohammadreza Rostami Atooei  |  اشعار محمدرضا رستمی اتویی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمدرضا رستمی اتویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4shermr21 بازدید : 60 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 16:24

در مجلس طرب، تو همه نور خالصی/ مقتول من، و حس جنون را تو قاتلی//روییده صد شکوفه ی گیلاس شانه ات/ ضحاک و تو، نبوده جز این حد فاصلی//ظلم است این خیال کمال جمال تو/ رویت عسل نماید و اما هلاهلی//مست شراب و بغض فشرده گلوی من/ رود اشک من، غروب لبت، سرخ ساحلی//بوسیدی و پریدی از این بام خانه ام/ لاف گزاف عشق زدی گل که بیدلی//دل دل نکن نمانده چراغی در این سرا/ اینجا نمان و بکش عشق را چه دل دلی//#محمدرضا + نوشته شده در دوشنبه چهاردهم آذر ۱۴۰۱ ساعت 1:25 توسط Mohammadreza Rostami Atooei  |  اشعار محمدرضا رستمی اتویی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمدرضا رستمی اتویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4shermr21 بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 16:24

I am a river river river going down, going up further,Going right but sometimes left. To the sea I will leaveI am a free fish; a Salmon made of the ocean.A guest in the lake today – tomorrow I will leaveA shell of ice stands stark on the river – the river of my heart.Its fluted wall is cracked. So now I will leaveShe stepped onto my glassy heart. She stood on it like beryl shardsLike a stone. She broke it. So empty, my heart, it leavesHer eye is the sky and her hair is every skewed ray of light.She was an angel from a foreign creed. She has spoken. She will leaveMy pain has sent me tears. My cries are tuing silentlyfrom the needle. She has sewn her pearls to me, but I will leaveA wind is howling in my ears, in my proud head.There is a fire in my chest. In embers of cold I will leaveYou are everything to me – my every part and counterpart.If you go, I will be no more – from me, the world will take its leaveHey you! Pilgrim lady! Night immigrant of the lonely!You have asked me to be alone but only “we” can leaveI will leave for an island, for our castle carved in diamond.Where the sun is setting! From here to there – I will leavePoem by #mohammadrezarostami #reza@klangmagazinemunichTranslated by @mr2_mohammadrezarostami and @jack.verschoyle + نوشته شده در پنجشنبه سوم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 21:42 توسط Mohammadreza Rostami Atooei  |  اشعار محمدرضا رستمی اتویی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمدرضا رستمی اتویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4shermr21 بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 14 مهر 1401 ساعت: 6:53

In all my dreams, I hear her flapping wingsShe visits your lips. I am enthralled – the butterfly is beautifulWith grace, she walks through your lips – flappingfresh turquoise flares on a pearl – how beautifulThe blue hue of her wings quenches youdue to this drawing, your cheeks are royally beautifulShe jumps from the top of the pearlMaking nectar of your lips. She flies; intoxicated. It is beautifulShe flees. Her heart boils in the heat of the sunBut the flying of a ruined heart is more beautifulShe sits on a flower, and looks from afarShe has solved the puzzle of the real. This intelligence! How beautiful!She stares at the moonbeamsShe sings that you are to die for– gorgeous– BEAUTIFULShe rubs her eyes. She checks you for a dreamBut even a dream of you is beautifulI am drunk in the wine of your eyeTonight, I would find the poems of any stranger beautifulOnly poetry could capture your glancesHanging the portrait of your lyrics all around; my home will be beautifulPoem by Mohammedreza Rostami and translated by Mohammedreza Rostami and Jack VerschoyleMohammadreza Rostami (Reza) is a Physicist at TUM and is based in Munich. He is from Iran and his native language is Persian. He writes poetry and songs in Persian. You can find more of his work on Instagram (@mr2_mohammadrezarostami). + نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 1:8 توسط Mohammadreza Rostami Atooei  |  اشعار محمدرضا رستمی اتویی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمدرضا رستمی اتویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4shermr21 بازدید : 54 تاريخ : پنجشنبه 14 مهر 1401 ساعت: 6:53

اعتماد آبی است بی بو و مزه/ مردمان شهر همچون زهر و نوشزهر و نوشش را نداند هر کسی/ محتوا داند فقط دارو فروشگر ننوشی آب مرگ است عاقیت/ زهر نوشی می سپاری جان و هوشاعتمادی با درایت لازم است/ ریزبین باش و سر و پا چشم و گوشنوش را یاب و بمان در زندگی/ یا ننوش آب و لباس مرگ پوش#محمدرضا + نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۹ ساعت 23:38 توسط Mohammadreza Rostami Atooei  |  اشعار محمدرضا رستمی اتویی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمدرضا رستمی اتویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4shermr21 بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 6 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:59

زندگی شعری است پرمغز و وزین/ هر لغت چون قطعه ای از جورچین

گر گزینی قطعه ها را کنجکاو/ گر بچینی هر لغت را خوش طنین

انتخاب تک تک این قطعه ها/ با ذکاوت ور درایت شد عجین

زندگی زیبا و موزون می شود/ چون قصیده های حافظ دل نشین

#محمدرضا

+ نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۹ ساعت 23:41 توسط Mohammadreza Rostami Atooei  | 

اشعار محمدرضا رستمی اتویی...
ما را در سایت اشعار محمدرضا رستمی اتویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4shermr21 بازدید : 90 تاريخ : سه شنبه 6 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:59